درباره وبلاگ

انچه هستم مرا بهتر معرفی میکند تا انچه می گویم...
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دختر زیبا... و آدرس asana.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 34
بازدید ماه : 217
بازدید کل : 63996
تعداد مطالب : 282
تعداد نظرات : 334
تعداد آنلاین : 1

دختر زیبا
...
چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 17:38 ::  نويسنده : شقایق       
سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 17:52 ::  نويسنده : شقایق       



سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 17:33 ::  نويسنده : شقایق       



سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 17:12 ::  نويسنده : شقایق       

آزمون کارشناسی ارشد سال92 در سراسر کشور برگزار شد و پیش بینی می شود با توجه به افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو، 130 هزار نفر در مقطع کارشناسی ارشد وارد دانشگاه شوند...





در کنکور ارشد دانشگاه ها، یکی از داوطلبان در جلسه کنکور، خواب را به زدن تست های کنکور ترجیح داد!

 



سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 17:3 ::  نويسنده : شقایق       

"براندا لوی" ۸۲ ساله و "فرد ویلکاک" ۸۱ ساله از سن ۴ سالگی تا ۱۷ سالگی با هم دوست بودند. در سال ۱۹۴۸ و بعد از پیوستن فرد به ارتش رابطه آنها قطع شده و آنها یکدیگر را گم کردند، اگرچه در تمام این سالها این زوج انگلیسی تنها به فاصله چند صد متر دورتر از هم زندگی میکردند اما هرگز موفق به یافتن یکدیگر نشدند و هرکدام ازدواج کرده وزندگی موفقی داشتند.

چند سال بعد آنها به صورت خیلی تصادفی در یک کلیسای کوچک محل همدیگر را ملاقات کردند و بعد از مرگ "فرد" در سال ۲۰۱۰ عشق آنها دوباره شکوفا و ازدواج کردند.
خانم "براندا" که بازنشسته یک کارخانه پوتین سازی است میگوید: ما در کودکی هر کاری که ممکن بود برای خوشحالی یکدیگر انجام میدادیم. هردو در روستایی کوچک بدنیا آمدیم و همیشه دست در دست یکدیگر به هرکجا میرفتیم. او همیشه مراقب من بود و ما رابطه بسیار نزدیکی داشتیم، آنقدر نزدیک که همه منتظر بودند روزی ما ازدواج کنیم و برای همه عمر کنار هم باشیم.

 

فرد در این رابطه میگوید: من همیشه به او فکر میکردم. در طی این سالها همیشه در جستجوی او بودم و امیدوار بودم روزی دوباره او را ببینم. همیشه خاطره روزهای خوشی که با هم داشتیم در ذهن من بود. بعد از فوت همسرم حال خوبی نداشتم اما با بازگشت او به زندگی ام همه چیز تغییر کرد و من آدم دیگری شده بودم.
حالا دوباره این زوج بعد از سالها کنار هم هستند و تصمیم دارند روزهای آخر عمر خود را با عشق در کنار یکدیگر سپری کنند.